آب میوه

آب میوه صداتم، چرخ کرده نگاتم، قربون اون چشاتم، کشته خنده‌هاتم، کلاچ اون پاهاتم، من مرده هواتم، تا عمر دارم باهاتم!
(جمال هر چی با مرامه، سوت بلبلی)

نشستن

صرف فعل نشستن به گویش لری 

 

مو بنیشم ,تونم بنیشی, اونم بنیشه, ما که بنیشیم, شمام که بنیشید, دیه جا  نی اونابنیشن

صلوات

ترکه صد هزارتا صلوات نذر می کنه, میره ورزشگاه آزادی میگه جمیعاْ صلوات

انتها

یه ستاره ۵تا انتها داره. یه مربع ۴تا انتها داره. یه مثلث ۳تا. یه خط ۲تا. دلم میخواد دوستی من و تو مثل دایره باشه که هیچ انتهایی نداشته باشه .

آسمون

آسمون به دریا گفت : این بالا خیلی خوبه ٬ همه جا رو میشه دید ٬ دریا گفت این پایین از اون بالا هم بهتره ٬ چون فقط تو رو میشه دید … تقدیم به آسمون قلبم

مهر

عشق ... سرکاریه
محبت ... تظاهره
مهربونی ... مسخرس
وفا ... مُرده
عهد و پیمان ... دلخوشیه
عاطفه ... تموم شده
مهر ... مدرسه ها باز می شه!