عشق یعنی اشک توبه در قنوت،
خواندنش با نام غفار الذنوب
عشق یعنی چشمها هم در رکوع،
شرمگین از نام ستار العیوب
عشق یعنی سر سجود و دل سجود،
ذکر یارب یارب از عمق وجود
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است
می دونست دلم اسیره
ولی رفت
می دونست گریم می گیره
ولی رفت
می دونست تنهایی سخته
می دونست
می تونست باهام بمونه
نتونست
نذاری فاصله ها
تو هجوم سایه ها
میمون غریبه ها
نذاری تو جاده ها
تو رو از من بگیرن
تو خودت خوب می دونی
توی راه زندگیم
دل خوشم به بودنت
پس نکنی یه کاری تا فرق نکنه
چه بودنت نبودنت