-
تضمین
پنجشنبه 21 خردادماه سال 1388 10:37
تکرار همه چیز توی دنیا , خسته کننده است اما تو مثل نفسی تکرارت تضمین زندگی منه
-
حریر مخملی
چهارشنبه 20 خردادماه سال 1388 19:31
بگذار نگاهت را لمس کنم . عاشق حریر مخملی نگاهتم . باران نگاهت از ابر تنم میریزد . ماه یادگار نیم رخ توست
-
تنور عاشقی
چهارشنبه 20 خردادماه سال 1388 19:30
در تنور عاشقی سرد مکن ، در مقام عشق نامردی مکن حرف مردی میزنی مردانه باش ، در سرای عاشقی افسانه باش . . .
-
نشاط
چهارشنبه 20 خردادماه سال 1388 19:29
محبوب ترین فرد کسی است که هم خود با نشاط است هم به دیگران نشاط میبخشد . . .
-
قایق
دوشنبه 18 خردادماه سال 1388 18:16
نه از قایق نه از قایق مینویسم ، نه از زخم شقایق مینویسم به یاد لحظه های با تو بودن ، به یاد آن دقایق مینویسم . . .
-
ستاره ها
دوشنبه 18 خردادماه سال 1388 18:15
به کم نور ترین ستاره ها قانع باش ، چرا که چشم همه به سوی پر نور ترین ستاره هاست
-
بال
دوشنبه 18 خردادماه سال 1388 18:15
هر دو بالم را شکستی باورم را پس بده / مانده خالی خالی هستی ام را پس بده دفتر شهر را پر پر کن اما خوب من / اشک های بیت بیت دفترم را پس بده
-
سنگ مزار
شنبه 16 خردادماه سال 1388 15:46
بر سنگ مزارم بنویسید اشفته دلی خفته در این خلوت خاموش / او زاده غم بود که از خاطر دوستان گشت فراموش . . .
-
غروب آسمان
شنبه 16 خردادماه سال 1388 15:43
عصری است غروب آسمان دلگیر است ، افسوس برای دل سپردن دیر است هر بار بهانه ای گرفتیم و گذشت ، عیب از من و توست ، عشق بی تقسیر است
-
اشک ریختم
شنبه 16 خردادماه سال 1388 15:41
ای آسمان به سوز دل من گواه باش کز دست غم به کوه و بیابان گریختم داری خبر که شب همه شب دور از آن نگاه مانند شمع سوختم و اشک ریختم؟
-
دشت غم
سهشنبه 12 خردادماه سال 1388 20:11
در انتظار دیدنت به دشت غم نشسته ام / رها نکن دل مرا بیا که دل شکسته ام . . .
-
تیری
سهشنبه 12 خردادماه سال 1388 20:11
زدی تیری به قلبم رد نکردم / جدائی را تو کردی ، من نکردم . . .
-
سلام طلائی
سهشنبه 12 خردادماه سال 1388 20:10
گویند سلام طلائی ترین کلید برای صعود به تالار آشنائی هاست پی صمیمی ترین سلام تقدیم تو باد . . .
-
زنده باد
دوشنبه 11 خردادماه سال 1388 16:15
زنده باد آن کس که گاهی یادی از ما میکند / از خجالت ما غریبان را غرق دریا میکند حال ما میپرسد و از مهربانی های خود / این دل رنجور ما را عطر گل ها میکند . . .
-
سوز دل
دوشنبه 11 خردادماه سال 1388 16:12
ای آسمان به سوز دل من گواه باش کز دست غم به کوه و بیابان گریختم داری خبر که شب همه شب دور از آن نگاه مانند شمع سوختم و اشک ریختم؟
-
زندگی
یکشنبه 10 خردادماه سال 1388 21:33
زندگی کودکیست ، اگر می خواهید به خواب نرود همیشه او را سرگرم کنید !
-
بی تو
یکشنبه 10 خردادماه سال 1388 21:31
شبها چراغ دلت رو روشن بزار تا فرشته ها راه پاکی رو گم نکنند ، شبهای بی فرشته سنگین میگذره مثل شبهای بی تو …
-
صدا کن
جمعه 8 خردادماه سال 1388 11:09
زندگی ، هر چه را که بخواهی همان را به تو می دهد چشمانت را باز کن دلت را بیدار کن رویاهایت را صدا کن
-
غم مخور
جمعه 8 خردادماه سال 1388 10:59
می رسد مجموعه یوسف به پایان غم مخور میشود سیمای ما روزی گلستان غم مخورa ای زلیخا!!! جعفر دهقان اگر شوهر نشد آخر شب میرسد بهرام رادان غم مخور مدرک زیبایی یوسف اگر قلابی است اصل آنرا می دهد آقای کردان غم مخور
-
گریه نکن
پنجشنبه 7 خردادماه سال 1388 11:47
هیچ وقت گریه نکن چون هیچکس لیاقتش رو نداره ! اون کسی هم که داره طاقتش رو نداره
-
بابونه
پنجشنبه 7 خردادماه سال 1388 11:46
هرگز برای عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند
-
قدرت عشق
سهشنبه 5 خردادماه سال 1388 13:36
دلیل آفرینش انسان عشق بود وخدا انسان را عشق افرید چون عشق بود و در قلب انسان عشق را نهاد تا عشق شود پس باید قدر ایننعمت الهی (قدرت عشق) را دانست
-
تشنه
سهشنبه 5 خردادماه سال 1388 13:35
دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت
-
خسته و خیس
سهشنبه 5 خردادماه سال 1388 13:30
می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم
-
زیستن
سهشنبه 5 خردادماه سال 1388 13:29
چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن وبه پای تو سوختن وچه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن وبه عشق ودنیای تو نرسیدن ای کاش میدانستی بدون تو وبه دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست
-
حس کنم
پنجشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1388 09:23
آرزوم بی تو محاله لحظه هام بی تو سواله بی تو مقصد خیلی دوره راه عشقم بی عبوره من نمی خوام تو خیالم بگمت عاشقت هستم دوست دارم که راستی راستی حس کنم تو رو تو دستم
-
شب
پنجشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1388 09:20
شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد .بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت میکارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم
-
اشکی
سهشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1388 11:34
اشکی که بیصداست پشتی که بیپناست دستی که بسته است پایی که خسته است دل را که عاشق است حرفی که صادق است شعری که بیبهاست شرمی که آشناست دارایی من است ارزانی شماست
-
لحظه پایان من
سهشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1388 11:31
ای دوست دلت همیشه زندان من است آتشکده عشق تو از آن من است آن روز که لحظه وداع من و توست آن شوم ترین لحظه پایان من است
-
شهر طبیب
دوشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1388 10:15
بی دل و خسته در این شهرم و دلداری نیست غم دل با که توان گفت که دلداری نیست رو مداوای خود کن ای دل از جای دگر کندر این شهر طبیب دل بیماری نیست . . .