اوج نیازم در به در نگاهته / آرامش درون من دیدن روی ماهته . . .
در عشق تو از بس که خروش آوردیم / دریای سپهر را به جوش اوردیم
چون با تو خروش و جوش ما در نگرفت / رفتیم و زبان های خموش آوردیم . . .
اندر دل من بدین عیانی که توئی / وز دیده من بدین نهانی که تویئ
وصاف تو را وصف نداند کردن / تو خود به صفات خود چنانی که توئی . . .
ای کاش دلم اسیر و بیمار نبود / دربند نگاه او گرفتار نبود
من عاشق و او ز عشق من بی خبر است / ای کاش دل و دلبر و دلدار نبود . . .
همه با یار خوشند و ما به غم یار خوشیم
کار سختی است ولی ما به همین کار خوشیم . . .