سحر

سحر که برگ گل تر شد ز شبنم / نسیم ، آهسته زلفش ریخت بر هم

بیاور عطر زلفش سوی فایز / مرا فارغ کن از غم های عالم . . .

دوستان

دوستان خرده گرفتند که چرا دل به تو دادم / باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرائی ؟!؟

فراموشی

نه یادم میکنی نه میروی یاد / به نیکی باد یادت ای پریزاد

مرا کردی تو ای دوست فراموش / فراموشی ست رسم آدمیزاد . . .

نگاه خیس

کسی آرام میآید نگاهش خیس عرفان است

قدم هایش پر از معنا ، دلش از جنس باران است

کسی فانوس بر دستش ، بسان نور میآید . . .

گفتگوی عاشقانه

عشق را وارد دعای خود کن ، زیرا دعا زیباترین گفتگوی عاشقانه با خداست . . .

رهایم

خواهم ز خدا که بی وفایم نکند / غرق گناهم ولی رهایم نکند . . .