سپیده

ای سپیده ای خورشید یاری کن تا امروز را بسازم. 

امروز؛ فقط امروز برای ساختن دنیا کافیست

کاش

ای کاش تو من بودی 

ای کاش من تو بودم 

ای کاش من و تو ما بودیم 

لیاقت

اگه کسی تنهایت گذاشت بدان با تو بودن لیاقت می خواهد

اندوه

من و تو چله نشین این شب پر اندوهیم

غروب پاییز

برای من که دلم چون غروب پاییز است صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است.

غربت

غربت را نباید در الفبای شهر غریب جستجو کرد همین که عزیزت نگاهش را به دیگری فروخت تو غریبی